نقدحسین محمدی :
"نیمی ازعمر خودرابه تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند می گذاریم و نیمی دیگر را در اعتقاد
به آنچه دیگران به تمسخر می گیرند ."
مقدمه نویسنده - استفانو بنینی-
کافه زیر دریا
شمادر مواجهه با متن (
text )رمادی با سه لایه زبانی روبرو هستید که این تعدد در لایه ها درظاهر رسم الخط به چشم نمی خورد. بلکه درپیوست دهلیزها در ذهن وافاده ی معانی واژه ها در
ذهن است که لایه ها نمود می یابند.
ترتیب لایه ها
۱- لایه یا ظاهر بیرونی که به نوع کاربرد زبان اسطوره ای بستگی دارد.
۲- لایه میانه که زبان پوچ گرایانه (
absurdis ) است . این لایه بستگی به ذهنیت نویسنده داردکه در رمادی به شکل تراژدی شکل نایافته تجسم پیدا نموده .
۳-این لایه زیرین متن (
subject ) ازلایه های مهم و دست نایافتنی متن است. این لایه را "پوچیبانشاط" می توان نام نهاد .
نکته : تعدد در لایه ها به خاطر گستردگی در دایره ی واژگان است .
همانطور که اشاره شد دست یازیدن بر لایه ی زبانی سوم زمانی میسر استکه شما از دو لایه ی
اولیه عبور نموده باشید .شاید بتوان با اشاره به" دیدگاه امید عینی از آدورنو " کمی راه را هموار
نمود.
" آدورنو" اعتقاد دارد که تا امید خود را به نظم مستقر جهانی به طور کامل از دست ندهیم ،چیزی از "امید" در نمی یابیم .
با توجه به سر خط داده شده توسط "آدورنو" وارتباط آن با متن رمادی ومقوله ی تمسخر
هنجارهای اجتماعی - تاریخی که توسط متن رمادی انجام می پذیرد ، مخاطب در می یابد که همه
چیز از دست رفته است .
نویسنده رمادی به بازنمایی این را می گوید، این ارزشها (کلیات تاریخ ) بعد از این چیزی نیست جز
فرهنگ عامه(مردمی ) (
pop calctur )، که در عین ارزشمند بودن دارای پشتوانه ی نظری صحیح نیستندو شاید با یک نگاه بیرونی به درون دریابیم که شمار زیادی از این ارزشها از بی سوادی ،سوء
تعابیر ، سوءاستفاده های اشخاص و ... بوجود آمده باشد.
تا قبل از مطالعه متن رمادی خواننده ارزشهایی را برای هویت خویش تصویر نمی نمود . ولی با
این روایات است که نویسنده با اشاراتی چند کوتاه ،اما متاثر،واکنش شما را بر می انگیزد. تا
لحظه ای به هویت تاریخی خویش به دیده ی شک بنگرید .
نکته تامل برانگیز همین حس شک است .جنس این شک چیست ؟
برای انسان امروزکه نیاز افزونی برای خلق اسطوره جهت خلق هویت تاریخی خود پیدا نموده ،
خلق هویت تاریخی همپای آفرینش امید محسوب می شود .شاید به سادگی بتوان این انسان را متصور
بودکه اعتقاد خودرا نسبت به هویت تاریخی از دست داده است .
ایین انسان ناامید است . حاصل ناامیدی : استرس ،بی قیدی و سرخوشی نامتعهد است.
جمع نمودن مقوله تراژدی و سر خوشی ؟!؟!
نشاط تراژدی نویس را نباید در مضامین اساطیری اش جستجو کرد، وشاید نه حتا در فضای
اسطوره هایش،نشاط تراژدی نویس در طرز بیانش نهفته است.در شکلی که اسطوره خود را در
آن بیان می نماید.
شما بعد از کلام اسطوره ای رمادی در می یابید که نویسنده هیچ برج عاج نشینی را برای شما باقی
نمی گذارد.هیچ برج عاج نشینی نیست که تاریخ شما را قداست بخشد. شما در دهلیز، "دهلیز ناکجا
آبادرمادی " به جستجوی ریسمانی از ارزشها هستید که بدان دست یازید . اما دریغا ،هیچ نداردبه شما
پیشکش کند.
شما در هر گذر از دهلیز و ورود به دهلیز دیگر ،استرس مشهود تری را دارا خواهید شد.آنچه قطعن
به شما هدیه می دارد - شک به ارزش ها و حصول آن در ناامیدی است .
رمادی شما را وا می دارد به آنچه تاامروز حریم امن می نامیدید - خود تعرض کنید . تعرضی با تمسخر
و خنده . اعتقاد به کنش اخلاقی (
moral) از دست می رود .شوخ طبعی در نمایش نامه های (
theater of absurd) " بکت "نجات یافته است ،زیرا آنها بینندهرا وا می دارند به مهمل بودن خنده بخندد،به نومیدی بخندد.
رمادی دربی برای دخول ندارد
دربی برای خروج ندارد
آنچه می دانید ورودبدان است و بس ، همچون هویت تاریخی خویش - نمی دانید کی بدان دل بستید
وآیادل بریدن از آن حاصل پذیر است .آنچه می دانید تغذیه از انبوهی از تاریخ شفاهی است که باید به
یاری" ابرروایت ها "آنها را مشروع نموده اید. از مدخل های این تاریخ آگاه نیستید.
شک در هویت تاریخ ، شک در فرهنگ و زبان خویش ،عناصر تشکیل دهنده رمادی اند. نا امیدی ،
بعد از این تکلیف خودتان را گنگ - روشن می دانید.
"پدرم می گوید گاه مادر هستی امیدهای ما را چون کهنه ی خون آلود حیض خود به دور می افکند "
- رمادی .دهلیز سوم ." زابراه
"
نقد نازنین نادری :
متن، تصویری حقیقی دوره خاصی از تاریخ نیست. بلکه بازتابی است که که تحریف ایدئولوژیکی شده است وتاریخ را در حکم مبارزه بی پایان بین طبقات متخاصم در جهت کسب منافع اجتماعی واقتصادی ارائه داده است. اما آنچه که مسلم است متن ازشرایط موجود حمایت نمی کند وموضع آشکار یا ضمنی - انتقادی اتخاذ کرده است.
شیوه تفکر در برهه های مختلف زمان ،تعیین کننده فرایند کلی زندگی اجتماعی - سیاسی- فرهنگی است .به گونه ای که تمام متن ، تاکیدی است بر تاثیر زیر بنای فرهنگی بر روبنای اقتصادی است.پس آنچه که در این متن باید تحلیل شود" طبقات اجتماعی " ( بخاطر تاکیدها وحتا تکرارهای آن ) ونقش روابط اجتماعی (چرا که زیر سوال رفته است) می باشد.
مضامین تاریخی- نظیر شکل گیری حکومت ها،نوع حکومت رعیت - چوپانی ، سیاست های داخلی، در درون متن / هستی پیدا کرده است وبصورت موزون و تصویری بیان شده است . به گونه ای که مضامین در اعماق متن کشف و استخراج می شود. و مستقل از خودآن حادثه نمود پیدا می کنند. در هر دهلیز ، آنچه که مخاطب را تحت تاثیرقرار می دهدتاریخ وقوع آن حادثه نیست .بلکه مهم آن است که اجزای متشکله صحنه، چه نوع سرنوشتی را رقم می زنند و یازبان این سرنوشت در برابر مضامینی چون " بلاهت و امید " ( از بن مایه های متن ) چه زبانی است ؟ واصولن روند شکل گیری آن ها با مضامین ابدی نوع داستان ،مانند مرگ - بلاهت وامید، چه ارتباطی را بیان می کند.
همسویی عمق روابط حاکم در متن، با مضامین اساسی عصر مااست. که این مضامین تاریخی رادر متن درونی کرده است. حتا از شیوه تاریخ نویسان سنتی به عنوان عنصر ساختاری متن استفاده شده است.به عنوان مثال مردم عامه اصلن به عرصه تحلیل وارد نمی شوند.سکوت درمورد این قشر ، عملکرد یک ایدئولوژی رعیت - چوپانی است که در آن حاکم در مرکز قرار دارد. و مردم عادی بدیهی انگاشته می شوند.ودر بهترین حالت مردم ممکن است موقعیتی را برای اجرای تصمیمات نهایی اتخاذ شده فراهم کنند . والبته در پیشبرد این عملکرد از تکنیک طنز ( طنز جوونالی )به خوبی استفاده شده است. که بر ارزش ادبی متن افزوده است.