شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۸۵ | 13:38 | واسازی -
آشکاریم در آخر کار
دم دروازه ی بی هوا
به شهر، گریخته
آزاد زاده
از هرگونه تماس که مکمل تولید
از سفیدی نوازش خویشتن
مرا از آهنگی دیر پا
چون جلالی که پدر و مادر می خروشد
فراز لانه ها سیم اندود است
در سایه سار جنگل ها
اثرها، بی نور و نارس
به نجابت سردترین خطه، گریختند
: زنجموره ی دانه از خزه
همان جا همایون خیره سری.
اصل کار، چشمه را سر جوان
یکی آزاد، وقتی خواست گشتی بزند
مایه طعمه از این کوره داغ
آذره خاکیانه دیگری
آن خدا منشا خیر می شود
یا زیرو روست
چون هر کوره راه
مادر، زیر رو ست
پای کاج ها به خرسندی
شکنجه هایت.... اوج گیر
امیر قاضی پور