دوشنبه دهم مرداد ۱۳۸۴ | 11:29 | واسازی -
ميزها که بي ورق مي شدند
يک دوره اصلاح مي کردند و
سال ِ بعد
يکي پس از اين ماجرا هيچ خبري در دست ندارد!
به دليل ِفقرِ مطلوب
که رسيده به خيابان
و از مضمون ِ پياده رو پاک شده
از وقتي خانه دار شده
ديگر اولين صدا در شروع ِ بازي دخالتي ندارد
گوش ها کارفرماي خويشند
که از پيش به پس خواننده راهي مي شوند
يک دست براي رقص در ميدان کافي نيست
برخي غلطها بيت را بي معني مي کنند
مولوي که دروغ نمي گويد
که اسمان براي ساماندهي ِ درخت ها - براي چي - از کجا ببارد بهتر است
يا نه احساس مي کنم - کوچه راه ِ خودش را مي رود و
ماه که نيمه ات زير چادر مانده
بيشتر از يک خط خيالت راهت نباشد
کوتاهي به عنوان ِ غنيمت به جنگ رفت !
در سرم از قلبم معتقد ترم
در انتهاي تو به دمباله ي ديگري مي رسم
روي خودم بار بند مي اندازم و
جا به جا تو را مي کنم
تا کسي راه نيفتاده
براي افتادنمان جا هست
نمي افتي
يک دوره اصلاح مي کردند و
سال ِ بعد
يکي پس از اين ماجرا هيچ خبري در دست ندارد!
به دليل ِفقرِ مطلوب
که رسيده به خيابان
و از مضمون ِ پياده رو پاک شده
از وقتي خانه دار شده
ديگر اولين صدا در شروع ِ بازي دخالتي ندارد
گوش ها کارفرماي خويشند
که از پيش به پس خواننده راهي مي شوند
يک دست براي رقص در ميدان کافي نيست
برخي غلطها بيت را بي معني مي کنند
مولوي که دروغ نمي گويد
که اسمان براي ساماندهي ِ درخت ها - براي چي - از کجا ببارد بهتر است
يا نه احساس مي کنم - کوچه راه ِ خودش را مي رود و
ماه که نيمه ات زير چادر مانده
بيشتر از يک خط خيالت راهت نباشد
کوتاهي به عنوان ِ غنيمت به جنگ رفت !
در سرم از قلبم معتقد ترم
در انتهاي تو به دمباله ي ديگري مي رسم
روي خودم بار بند مي اندازم و
جا به جا تو را مي کنم
تا کسي راه نيفتاده
براي افتادنمان جا هست
نمي افتي