ايسنا: در نخستين جلسه از برنامه شش ماه اجراهاى مونولوگ گروه تئاتر ليو که شنبه شب با اجراى نمايش همه چيز مىگذرد تو نمىگذرى در تالار استاد انتظامى برپا بود، بابک احمدى - مدرس ومحقق فلسفه - با اظهار خرسندى از حضور خود در جمع هنرمندان تئاتر، گفت: هنر همان صندلى راحتى است که دقايقى پيش در اجراى رضا بهبودى شاهد آن بوديم و ما را به يک دنياى عجيب و فرهنگى شگفتانگيز برد و در آن، ذهن درهم و آشفتهاى را به نمايش گذاشت که همانا همه ما درحال دستوپا زدن در آن هستيم. هنر با نامتعارف بودن دکور، اشيا و بدن مىتواند چيزى را بگويد که ما اهل فلسفه با همان اشکال قديمى و تکراري، حد و توان نزديکشدن به آن را نداريم و به همين دليل بايد از شما تشکر کنم که امروز فرصت حضور در اين جمع را به من داديد. الهه نمايش اين امکان را مىدهد تا در عرض نيمساعت ما را به دنيايى برد که در خلال آن بفهميم چه مىکشيم و چه بر سر ما مىآيد و امشب و در روز تولدم ، ديدن چنين نمايشى هديه باارزشى بود که از گروه تئاتر ليو و اهالى تئاتر دريافت کردم. هنر به راحتى از چيزى عبور مىکند که فلسفه قصه رسيدن به آن را دارد و در اين ميان نزديکترين هنر به لحاظ شکل بيانى به فلسفه همان تئاتر است. چه بسا که مهمترين نظريه فلسفه هنر که همانه کتاب پوئتيک ارسطو است، درباره تئاتر نوشته شده است و ما در تئاتر تمام عواملى را داريم که در فلسفه هم مطرح مىشود. به راحتى مىتوان تأثير تئاتر بر روى انديشههاى فلسفى را ديد، چه بسا که سالها بعد از ارسطو نيز ، در نظريههاى فلاسفه ديگرى چون هگل و ... به کرات به موضوع تراژدى و تئاتر برمىخوريم. نويسنده کتاب فلسفه هنر با اشاره به دوره رنسانس يادآور شد: در آن دوران هرآنچه که فيلسوفان قصد مطرحکردن آن را داشتند و عملى نبود، هنرمندان به راحتى در نمايشنامههايشان مىگفتند و اين اتفاق تا چخوف ايبسن و تئاتر امروز هم ادامه دارد و هنرمندان از هر منفذى استفاده مىکنند تا به ما بفهمانند که در چه فضايى هستيم و چه مىکنيم و اين همان نقطه تلاقى فلسفه و هنر است. احمدى در ادامه سخنان خود با تأکيد بر اينکه چيزى از تئاتر نمىداند، گفت: مىتوان امروز و در بحث مونولوگ و ديالوگ از منظر فلسفى به تئاتر و تعاريف اين دو رسيد، چه بسا که نفس ديالوگ به مکالمه و گفتوگو ترجمه شده است و يک نوع ردوبدل کردن فکر، کلام و بيان بهتر نفس ميان يک يا چند آدم است، به همين دليل هم در مکالمات سقراطي، ديالوگها نقش مهمى را ايفا مىکنند و تئاتر به خوبى اين تقسيم انديشه ميان آدمها را نشان مىدهد. او سپس به مقوله مونولوگ و تعريف آن اشاره کرد: ما در فلسفه کار را با ديالوگ شروع کردهايم اما ديالوگهاى سقراطى به معناى کشف حقيقت نيستند، زيرا که کشف حقيقت به معناى تقسيمشدن خرد است و ديالوگ واقعى بر اين مبنا شکل مىگيرد که من و ديگرى نمىدانيم و از طريق صحبتکردن بيشتر با يکديگر متوجه مىشويم. فرم واقعى فلسفه يک نوع تکگويى است که در حد اعلاى آن يک فيلسوف عقايد خود را در قالب کتاب تئورىهايش مطرح مىکند، اما در تئاتر چيزى به نام مونولوگ نداريم. چون در نهايت هر مونولوگى يک نوع گفتوگو با ديگران است. احمدى با توضيح گونههاى مونولوگ در عرصه تئاتر و بررسى آن در نمايشنامههاى مختلف، گفت: در يک شکل از مونولوگ که در بخشهايى از نمايشنامه رومئو و ژوليت اتفاق مىافتد، آدمى با خودش حرف مىزند و طرف مقابل او حضور دارد، ولى او از حضورش بىاطلاع است. درحالت ديگر هم که در بخشهايى از نمايشنامه دايى وانيا شاهد آن هستيم ، شنونده پنهان است ولى گوش مىدهد و اين مونولوگ در واقع خطاب به تماشاگر است و تکتک تماشاگران را با خودش همراه مىکند و اين گونه ثابت مىشود که تئاتر همواره شنونده دارد و عدهاى آدم در برابر آن هستند. احمدى سپس به تفاوت ميان اجراى تئاتر و روخوانى يک متن اشاره کرد و افزود: تئاتر در دو شکل متن نوشتارى و بازى شکل مىگيرد و موقعيت ،مکان، نور، بازيگر، صدا و ... تئاتر را مىسازد و قصد دارد شما را وارد دنيايى کند تا به او گوش دهيد. در واقع در دنياى تئاتر، ارزشها به مبارزه طلبيده مىشود، پس تحت هيچ شرايطى اين رفتار مونولوگ يا تکگويى محسوب نمىشود چون در نهايت يک خطابه اجتماعى است. او تأکيد کرد که هنر در بسته بودن مطلق وجود ندارد: يک متن نمايشى تنها با خواندهشدن ارزش ندارد و مونولوگ هم بدينگونه است ، زيرا زمانى که ما فکر مىکنيم و با ديگران ديالوگى نداريم، مدام به غرايز و آرزوهاى واقعى خودمان برمىگرديم و جلوى کسى نقش بازى نمىکنيم اما هنر اين دريچه را به ما مىدهد تا اين مونولوگ را بدل به يک ديالوگ کنيم.البته مونولوگ در ذات خود بهتر از ديالوگ بيانگر منطق گفتارى است. اين مدرس فلسفه، متذکر شد: هنر نمىتواند بدون مخاطب زنده بماند، چون در نهايت، بايد دريچهاى روبه مخاطب باز کند و هنر به ما ياد مىدهد که چگونه اين دريچه را باز کنيم و دشمنى با هنر از سوى آدمهايى که اجازه باز شدن اين دريچه را نمىدهند، تنها نشانگر يک فضاى نظامى است، درحالىکه ما در هنر با کسى جنگ نداريم، بلکه مىخواهيم به تفاهمى برسيم که آرمان نهايى ما يعنى آزادى بيان را مطرح کند. داشتن يک تئاتر و سينماى آزاد هدف اصلى هر هنرى است تا بتواند در خلال آن حرف بزند و تجربههايش را به ما بگويد و ديدن اين نمايش و حضور در اين جمع هديهاى براى من بود تا دنياى اطراف خودم را از خلال متنى که محمد چرمشير نوشته بود، بهتر بشناسم و براى آزادى بهتر بيانديشم، اين نمايش در واقع ما را به دنيايى برد که بفهميم وقتى به مونولوگ برمىخوريم، يعنى يک مستبد جلوى بازشدن دريچهها را بسته است.در حاشيه اين مراسم که بعد از اجراى نمايش هر چيز مىگذره، تو نمىگذرى نوشته محمد چرمشير با کارگردانى رضا بهبودى ، حسن معجوني، يکى از اعضاى گروه تئاتر ليو خطاب به حاضران گفت: خوشحاليم که امروز با حضورتان در اين برنامه از اين کار استقبال و حمايت کرديد، زيرا که اين پروژه کاملا شخصى است و از سوى دولت و يا اسپانسر خاصى حمايت نمىشود. سپس لوح تقدير و هديه گروه تئاتر ليو توسط هما روستا به بابک احمدى به عنوان نخستين سخنران اين برنامه اهدا شد. اين برنامه به دليل قطعى برق مجموعه خانه هنرمندان ايران با کمى تأخير و با استقبال انبوهى از هنرمندان و دانشجويان تئاتر در سالن استاد انتظامى آغاز شد. در اين برنامه هنرمندانى چون حميد امجد، ژيلا اسماعيليان، محمد رحمانيان، محمد چرمشير، رضا بابک، آناهيتا اقبالنژاد، فريندخت زاهدى و ... حضور داشتند.