علي حجواني :
تصويري که انيشمين تحسينشده "وال-اي" به بينندگان خود ارائه ميکند، يکي از درخشانترين نمادهايي است که تا کنون براي نابودي زمين در آينده به نمايش درآمده است. "وال-اي" داستان روباتي است که براي جمعآوري، متراکمکردن و انبار کردن زبالههاي زمين طراحي شده است و هر روز از صبح تا شب، اين وظيفه را به تنهايي انجام ميدهد. زمين از سکنه خالي شده است و سالهاست که هيچ گياهي بر زمين نروييده است. شهرهاي پر از آشغال و زباله، جهاني مرده را تداعي ميکنند که جاي خود را به زندگي بشري داده است و انگار هيچ اميدي به آينده وجود ندارد. انسانها زمين آلوده را ترک کردهاند و در سفينهاي ميان زمين و هوا، زندگي بيدغدغهاي دارند. تکنولوژي به جايي رسيدهاست که بشر به هيچ فعاليتي نياز ندارد و تمام لذتها را در کسري از ثانيه به اختيار خود در ميآورد و "وال-اي" قهرمان زبالهجمعکني است که هر چند ناچيز، هر روز زمين را بيش از روز قبل براي زندگي بشر آماده ميکند. بخش اول انيميشن، بيهيچ ديالوگي سپري ميشود و دنياي روبات تنهاي ما، زبالههاي عجيبي است که او براي خود نگهشان داشته است.
وال-اي به خوبي نشان ميدهد که آينده استفاده بيرويه از منابع طبيعي چيست و تبديل شدن اين منابع به زباله، چه پيامدهايي براي حيات بر زمين دارد. او در تمام طول فيلم به دنبال بازگشت مردمان به زمين است و با پيدا کردن اثري از حيات بر کره خاکي، ساکنان زمين را به بازگشت وشروعي دوباره اميدوار ميکند. جالب اينجاست که سفينه انسانها، پيشرفتهترين مکانيزمهاي جمعآوري زباله را در اختيار دارد و به محض ورود هر گونه آلودگي يا شيئ خارجي، تمام سفينه براي از بين بردن آن، بسيج ميشوند. انگار آنها به خوبي دانستهاند زباله مهمترين دشمن بقاي آنهاست و تمام توان خود را براي پاکيزه نگاهداشتن سفينه محبوبشان به کار گرفتهاند. اما اوضاع بر روي زمين، به گونه ديگري
سپري ميشود. وال-اي با حشره تنهاي خود، افسوس روزهايي را ميخورد که مردمان بر روي زمين ميزيستهاند و روزهاي شادي داشتهاند. روزهايي که شهرها و ساختمانها زنده بودهاند و گياهان، هنوز از ميان نرفته بودند.
سينماگران و هنرمندان بسياري در آثار خود، به ترسيم آينده دست زدهاند و هر کدام با توجه به دغدغههايي که داشتهاند، تصويرهايي مهيب از آينده ارائه کردهاند. انفجار اتمي و آب شدن يخهاي قطبي و همچنين فرمانروايي يک ابررايانه بر بشر، دستمايههايي بودند که نويسندگان فيلمنامهها و رمانها بر اساس آن به ترسيم آينده پرداخته بودند اما داستان وال-اي به خوبي اين نکته اشاره ميکند که بحران زباله، موضوعي است که بشر نخواهد توانست به اين سادگيها بر آن غلبه کند. حتي اگر هيچ شهابسنگ يا بمبي زمين و حيات بر آن را به خطر نيندازد، زبالههاي کوچکي که روزانه توليد ميشوند، روزي صاحبان و ساکنان اين کره را وادار به خداحافظي با آن خواهند کرد و آنچه ميماند آسمانخراشهايي از زباله است و البته روبات کوچکي که نا اميدانه بخشي کوچکي از آن را به آجرهاي زبالهاي تبديل خواهد کرد.
وال-اي روايتي ديگر از اديسه فضايي:2001 است. اگر در اديسه فضايي، ابررايانهاي هوشمند بر مردمان حکومت ميکرد، در وال-اي بشر ناچار شده همه چيز را واگذارد و خانه خود را ترک کند. حتي صداي دلنشين ملودي "زندگي صورتي است" هم نميتواند کمي از بار تنهايي زمين بکاهد. زندگي صورتي ديگر بر باد رفته و تنها آواز آن است که وال-اي در دنياي تنهايي خود هر روز به آن گوش فرا ميدهد و البته حسرتي که مخاطبان اين انيميشن را به فکر فرو ميبرد.
در پايان داستان، بشر دوباره پاي بر زمين ميگذارد و بار ديگر تصميم ميگيرد زندگي را در خانه خود از سر بگيرد. او مانده است و دنيايي از باله و البته اين بار به راحتي اجازه نميدهد زبالهها خانهاش را از او بگيرند.