دوشنبه نوزدهم آذر ۱۴۰۳ | 20:12 | واسازی -
من از مغازهای خرید میکردم که بهت میزد به من
اتاقهای خالی مردن همه را آسان میکنند
سوسکها بی رد و پا تمیزتر از دستانِ ما هستن
شفا یافتم از مادر
در محلاتِ غریبی سویِ سکه
ترسی غریبه از ناخودآگاه بودنِ صبحهای خیلی دیر
کسانی که در ساعت ۸ صبح یا ۷صبح شعر مینویسند
باید مسواکهایشان را بدونِ دهانشان
نزدیک شدنِ پسرِ شاه
فضایِ سفید
سکوت. سکوت. فضایِ سمپاشیِ تابور تا آخر
و تپههای تهران از تابور از مخلوق
دمایِ بدن بالا میرود خون بالا میرود و سمپاشی تا آخر
- - -
امیر قاضیپور