نیروی مذکر را بشناسید،
اما ارتباط خود را با نیروی مونث از دست ندهید.
جهان را با آغوش باز بپذیرید.
اگر جهان را اینگونه بپذیرید،
دائو هرگز شما را ترک نمیکند
و شما چون کودکی کوچک خواهید بود.
سفید را بشناسید،
اما سیاه را هم نادیده نگیرید.
الگویی برای جهانیان باشید.
اگر الگویی برای همگان باشید،
دائو در وجودتان تقویت میشود
و چیزی وجود نخواهد داشت که از عهدهاش بر نیایید.
حالات شخصی خود را بشناسید و در عین حال از حالات اجتماعی غافل نشوید.
جهان را آنگونه که هست بپذیرید
اگر جهان را بپذیرید
دائو در وجودتان میدرخشد
و به وجود نخستین خویش باز میگردید.
هستی از نیستی بوجود آمده
همچون ظرفی چوبی که از قطعهای چوب ساخته شده است.
فرزانه ظرف چوبی را میشناسد
و همزمان از قطعه چوب نخستین نیز غافل نیست؛
به این ترتیب او می تواند همه چیز را بکار گیرد.
نکته: متنِ بالا از دائو دِ جینگ است. عجیبه، که مانیِ پیامبر و شاعر و البته نقاش، نوشتههایِ کتاب جاودانه و ابدیِ دائو د جینگ را درک نکرد. در واقع دائوی بی نام ، بیشکل و بیصورت در همه جا هست. شما خودتان خبر ندارید چقدر دائو در زندگیتان حضور دارد. مانی در مقامِ عمل دائوی نبود و نیست. مانی که به تخریبِ جهانِ مادی میپرداخت. حتا تاثیرات مانی از آیینِ زرتشت که زندگی را همواره پاس میداشت، باعث نشد مانی همچون زرتشتیان، جهانِ هر روز در حالِ زایش را بپذیرد. آیینِ مانی یک آیینِ افسانهای و اسطورهای است. یک فرضیه وجود دارد، که مانی با لائو زه نویسنده کتاب دائو د جینگ ( Tao Te Ching) دیدار کرده است. تا جایی که لائو زه را معلم مانی و مرشد بودا در منابعی دانستهاند. از جمله در ابرهارد در تاریخ چین در ص۴۱. شاگردی که از معلمش تاثیر نگرفته است.. بیآنکه بخواهیم دستاوردهای مانی و مانویان را در عرفان، شعر، هنر و ادبیات انگار کنیم. مانی و لائو زه هر دو از بانیانِ اندیشه عدم خشونت هستند. پنج هزار کلمه کتاب دائو دِ جینگ را اگر خوانده باشید، نیازی به اثبات نیست.